4 افسانه در مورد خلاقیت
فهرست مطالب
همه در مورد ارزش و اهمیت تفکر خلاق در جامعه امروزی موافق نیستند. بخشی از مشکل این است که هیچ اتفاق نظری در مورد معنای خلاق بودن وجود ندارد. افراد مختلف در مورد خلاقیت به روش های بسیار متفاوتی فکر می کنند، بنابراین تعجب آور نیست که آنها نمی توانند در مورد ارزش و اهمیت آن به توافق برسند. همانطور که با مردم در مورد خلاقیت صحبت کرده ام، با تعدادی از تصورات غلط رایج مواجه شده ام.
افسانه 1: خلاقیت در مورد بیان هنری است
ما برای نقاشان، مجسمه سازان و شاعران ارزش قائل هستیم و آنها را تحسین می کنیم. برای خلاقیت آنها اما انواع دیگر افراد نیز می توانند خلاق باشند. دانشمندان وقتی نظریه های جدیدی را ارائه می کنند می توانند خلاق باشند. پزشکان هنگام تشخیص بیماری ها می توانند خلاق باشند. کارآفرینان زمانی که محصولات جدید تولید می کنند می توانند خلاق باشند. مددکاران اجتماعی زمانی که راهبردهایی را برای خانواده های در حال مبارزه پیشنهاد می کنند، می توانند خلاق باشند. وقتی سیاستمداران سیاستهای جدیدی را تدوین میکنند، میتوانند خلاق باشند.
من معتقدم که ارتباط مشترک خلاقیت با بیان هنری به کمارزششدن خلاقیت در ذهن بسیاری از والدین کمک میکند. وقتی با والدین در مورد خلاقیت صحبت می کنم، آنها اغلب تصور می کنند که من در مورد بیان هنری صحبت می کنم. از آنجایی که اکثر والدین اولویت بالایی برای بیان هنرمندانه فرزندانشان قائل نیستند، آنها می گویند که برای فرزندانشان "خوب" است که خلاق باشند، اما آنها آن را ضروری نمی دانند. برای کنار گذاشتن این موضوعمن اغلب از عبارت "تفکر خلاق" به جای "خلاقیت" استفاده می کنم. وقتی والدین "تفکر خلاق" را می شنوند، کمتر بر بیان هنری تمرکز می کنند و بیشتر احتمال دارد که آن را چیزی ضروری برای آینده فرزندان خود ببینند.
افسانه 2: فقط بخش کوچکی از جمعیت خلاق هستند.
برخی افراد احساس می کنند که کلمات "خلاقیت" و "خلاقیت" باید فقط در هنگام اشاره به اختراعات و ایده هایی که برای جهان کاملاً جدید هستند استفاده شود. در این دیدگاه، برندگان جوایز نوبل خلاق هستند و هنرمندانی که آثارشان در موزههای بزرگ به نمایش گذاشته میشود خلاق هستند، اما بقیه ما خلاق نیستند.
محققانی که خلاقیت را مطالعه میکنند، گاهی از این نوع خلاقیت به عنوان بزرگ یاد میکنند. -C خلاقیت من بیشتر به چیزی که محققان خلاقیت کوچک میگویند علاقهمندم. وقتی به ایده ای می رسید که برای شما در زندگی روزمره مفید است، این خلاقیت کم است. فرقی نمیکند هزاران – یا میلیونها – از مردم در گذشته ایدههای مشابهی داشته باشند. اگر این ایده برای شما جدید و مفید است، خلاقیت کم است.
اختراع گیره کاغذ Big-C Creativity بود. هر بار که فردی روش جدیدی برای استفاده از گیره کاغذ در زندگی روزمره ارائه می دهد، این خلاقیت کم است.
گاهی اوقات، مربیان توجه بیش از حد به خلاقیت Big-C متمرکز می کنند و به اندازه کافی روی خلاقیت کم-c تمرکز نمی کنند. . چند سال پیش، من یک ارائه در مورد خلاقیت به گروهی ازمربیان در جلسه پرسش و پاسخ در پایان، یکی از مربیان گفت که برای ما بسیار مهم است که روش های بهتری برای ارزیابی خلاقیت ایجاد کنیم تا بتوانیم دانش آموزانی را که بیشترین ظرفیت خلاقیت را دارند شناسایی کنیم. در ذهن من، این دقیقاً دیدگاه اشتباهی است. همه میتوانند (کمی) خلاق باشند، و ما باید به همه کمک کنیم تا به پتانسیل خلاقیت کامل خود دست یابند.
همچنین ببینید: درک نحوه تفکر مغزافسانه 3: خلاقیت در لحظهای از بینش به وجود میآید
داستانهای محبوب در مورد خلاقیت اغلب میچرخند. اطراف یک آها! لحظه ارشمیدس فریاد زد "اورکا!" در وان حمام وقتی متوجه شد که می تواند حجم اجسام نامنظم را با فرو بردن آنها در آب (و اندازه گیری مقدار آب جابجا شده) محاسبه کند. آیزاک نیوتن زمانی که زیر درخت سیب نشسته بود، ماهیت جهانی نیروی گرانش را تشخیص داد و سیبی که در حال سقوط بود به سرش اصابت کرد. آگوست ککوله ساختار حلقه بنزن را پس از خیال پردازی در مورد مار در حال خوردن دم خود فهمید.
اما چنین آها! لحظات، اگر اصلا وجود داشته باشند، تنها بخش کوچکی از فرآیند خلاقیت هستند. اکثر دانشمندان، مخترعان و هنرمندان می دانند که خلاقیت یک فرآیند طولانی مدت است. کنستانتین برانکوزی، یکی از پیشگامان هنر مدرنیستی، مینویسد: «خلاق بودن به این معنا نیست که صاعقهای از جانب خدا به او اصابت کند. این داشتن قصد و اشتیاق روشن است.» توماس ادیسون به قول معروفی می گوید که خلاقیت 1 درصد الهام است و 99درصد تعریق.
اما فرد هنگام تعریق چه می کند؟ چه نوع فعالیتی مقدم بر آها است! لحظه؟ موضوع فقط کار سخت نیست. خلاقیت ناشی از نوع خاصی از کار سخت است که کاوش کنجکاو را با آزمایش بازیگوش و تحقیق سیستماتیک ترکیب می کند. ایدهها و بینشهای جدید ممکن است بهنظر برسد که در یک لحظه بهوجود میآیند، اما معمولاً پس از چرخههای بسیاری از تصور، خلق، بازی، اشتراکگذاری و تأمل رخ میدهند - یعنی پس از تکرارهای فراوان از طریق مارپیچ یادگیری خلاق.
همچنین ببینید: فعال سازی دانش قبلی با زبان آموزان انگلیسیافسانه 4: شما نمی توانید خلاقیت را آموزش دهید
شکی نیست که نوزادان پر از کنجکاوی به دنیا می آیند. آنها می خواهند لمس کنند، تعامل کنند، کشف کنند، بفهمند. همانطور که بزرگتر می شوند، آنها می خواهند خود را بیان کنند: صحبت کنند، آواز بخوانند، نقاشی کنند، بسازند، برقصند.
بعضی از مردم فکر می کنند بهترین راه برای حمایت از خلاقیت کودکان این است که از سر راه آنها خارج شوند. : شما نباید سعی کنید خلاقیت را آموزش دهید. فقط عقب بایستید و اجازه دهید حس کنجکاوی طبیعی کودکان بر آنها مسلط شود. من تا حدودی با این دیدگاه همدردی دارم. درست است که ساختارهای سفت و سخت برخی از مدارس و برخی خانهها میتواند کنجکاوی و خلاقیت کودکان را از بین ببرد. من همچنین موافقم که نمیتوانید خلاقیت را آموزش دهید، اگر آموزش به معنای ارائه مجموعهای از قوانین و دستورالعملهای روشن به کودکان در مورد چگونگی خلاقیت است.
اما شما میتوانید خلاقیت را پرورش دهید. همه کودکان با ظرفیت خلاقیت به دنیا می آیند،اما خلاقیت آنها لزوماً به خودی خود رشد نمی کند. نیاز به پرورش، تشویق، حمایت دارد. این فرآیند مانند کاری است که یک کشاورز یا باغبان با ایجاد محیطی که گیاهان در آن شکوفا می شوند از گیاهان مراقبت می کند. به طور مشابه، شما می توانید یک محیط یادگیری ایجاد کنید که در آن خلاقیت شکوفا شود.
بنابراین، بله، شما می توانید خلاقیت را آموزش دهید، تا زمانی که به تدریس به عنوان یک فرآیند ارگانیک و تعاملی فکر کنید.
این گزیدهای از مهدکودک مادامالعمر: پرورش خلاقیت از طریق پروژهها، اشتیاق، همسالان و بازی توسط میچ رسنیک، استاد تحقیقات یادگیری در آزمایشگاه رسانه MIT و رهبر گروه تحقیقاتی مسئول پلتفرم برنامهنویسی Scratch اقتباس شده است. برای ایده های او در مورد آماده کردن دانش آموزان برای "یادگیرنده خلاق" در دنیایی که به طور فزاینده ای نیاز به حل خلاقانه مسائل دارد، کل کتاب را بخوانید.